بازی ، بخشی مهم از زندگی کودکان
بازی بخشی مهم از زندگی کودکان را تشکیل میدهد . آنها از طریق بازی سرگرم میشوند ، یاد میگیرند ، رشد میکنند ، رفتارهای جدید میآموزند و فرصت شناخت دنیای پیرامونشان را کسب میکنند. بازی ، همچنین مهمترین راه برای بیان احساسات و عواطف کودکان است ؛ آنها به وسیلهی بازی کردن با اطرافیان خود ارتباط برقرار میکنند . بسیاری از بازیهایی که کودکان در طول رشد خود انجام میدهند ، تاثیر زیادی بر تجارب بزرگسالی آنها دارد . بازی خوب میتواند شخصیت کودک را بسازد و روح انسان دوستی ، مشارکت و همکاری در او به وجود آورد . از این رو والدین و مربیان میتوانند وسایل و ابزارهای مختلفی در اختیار کودک قرار دهند که نه تنها کودکان با آنها سرگرم شوند، بلکه مفاهیم و ارزشهای بسیاری از آنها بیاموزند . به بیان دیگر ، بازی و اسباببازی میتواند رابطهای بین کودک و فرهنگ جامعهاش برقرار کند و موجب آماده سازی جسمی ، فکری و عاطفی او برای ورود به دنیای بزرگسالان باشد .
فواید بازی
بازی یکی از عوامل موثر در رشد کودکان است . کودکان از طریق بازیهای گوناگونی که انجام میدهند، مهارتهای بیشماری کسب میکنند . بازی ،استعدادها ، تواناییها و قابلیتهای کودکان را پرورش میدهد و موجب تقویت ذهن ، جسم و روان آنان میشود . کودکان خردسال با استفاده از روش کوشش – خطا و تجربهای که در حین بازی به دست میآورند ، سعی میکنند قوانین و پدیدههای اطرافشان را بشناسند و روشهای تسلط بر آنها را بیازمایند . به طور کلی ، برای معرفی فواید بازی برای کودکان ، میتوان به موارد زیر اشاره کرد : (مهجور ،1370)
● بازی ، موجب رشد و پیشرفت مهارتهای گوناگون کودکان میشود .
● بازی ، فرصتهای زیادی برای یادگیری کودکان فراهم میآورد .
● کودک از طریق بازی انرژی درونی خود را تخلیه میکند .
● بازی ، راهی برای غلبه بر احساسات و هیجانات شدید عاطفی است .
● بازی ، موجب رشد سالم و سلامت روانی کودک میشود .
● بازی ، امکانی برای کشف پدیدههای ناشناخته توسط کودک را فراهم میآورد .
● کودک از طریق بازی بسیاری از مفاهیم گوناگون را میآموزد .
● بازی ، موجب پرورش زبان و مهارتهای کلامی کودکان میشود .
● کودکان از طریق بازی با ارزشهای اخلاقی آشنا میشوند .
● کودکان نظم و قانون حاکم بر زندگی اجتماعی را از طریق بازی یاد میگیرند .
● بازی روح سازگاری ، تفاهم و همدلی را در کودکان رشد و پرورش میدهد .
بازی برای کودکان عین زندگی است . کودکان میتوانند از طریق بازی با اسباببازیهایشان ، تجسمی از زندگی واقعی در ذهن خود بسازند . هدف بازی نه تنها باید شاد کردن کودکان باشد ، بلکه باید فعالیتهای مختلف که با اسباببازیهای خود انجام میدهند ، اعتماد به نفس لازم برای روبهرو شدن با شرایط و موقعیتهای آینده را به دست میآورند .آنها از طریق بازی با انواع جورچینها ، مکعبها ، مهرهها و سر هم کردنیها ، مهارتهای حرکتی دستها ، هماهنگی بین چشم و دست و قدرت تفکر خود را پرورش میدهند . زمانی که در حیاط با توپ بازی میکنند ، واگنهای خود ساختهشان را میکشند تاب میخورند ، الاکلنگ و سرسره سوار میشوند و طناببازی میکنند ، قدرت عضلات دست و پایشان را تقویت میکنند . آنها از طریق بازی با عروسکها ، ماشینها ، قطارها ، هواپیماها ، وسایل خانگی کوچک و ...نقشهای مختلف زندگی را فرا میگیرند و تصویری از وظایف افراد مختلف جامعه را در ذهن خود میپرورانند . والدین و مربیان باید بدانند که علاقه و اشتیاق کودکان به بازی ، نشانهی سلامت عقل و کنجکاوی آنهاست . کودکی که بازی ، بخشی از زندگی روزانهی او را تشکیل میدهد ، نسبت به کودک گوشهگیر و منزوی ، از اخلاق و رفتار فردی – اجتماعی مناسبتری برخوردار است .
مراحل مختلف رشد و بازی در کودکان
برای پرورش مهارتها و تواناییهای گوناگون کودکان و انتخاب نوع بازیهای مورد نیاز آنان باید به ویژگیهای رشد آنها توجه کرد . بدیهی است که با شناخت این خصوصیات میتوان بازیهایی برای کودکان طراحی کرد تا تاثیر بیشتری بر تقویت جسم و ذهن آنها داشته باشد . در این جا به بررسی مراحل رشد کودک و انواع بازیهای متناسب با سن آنها میپردازیم : (Sheridan , 1999)
الف) از تولد تا 12 ماهگی
مادر ، پدر و اطرافیان نزدیک کودک میتوانند به هنگام رفع نیازهای اولیه ی کودک ، با استفاده از روشهای گوناگونی که به کار میبرند ، توجه و حواس پنجگانهی او را تحریک کنند . پاسخهایی که کودک به رفتارهای نزدیکانشان میدهد ، دلیلی بر لذت بردن ، شادی و نشاط اوست . او از همان ماههای نخستین تولد خود ، دوست دارد بازی کند . هنگامی که شیر میخورد ، کمی مکث میکند ، به اطراف نگاه میکند و اگر عاملی موجب تحریک او شود ، مشغول بازیگوشی میشود . او به تدریج میآموزد که هنگام مشاهدهی اطرافیانش میتواند چیزهای زیادی یاد بگیرد .
نوزاد در 6 هفتگی ، از طریق گوش دادن ، مشاهده کردن و حرکات بدنیاش به رفتارهای والدین و اطرافیان خود توجه میکند و نسبت به چهرههای آشنا عکسالعمل نشان میدهد . او خیلی زود یاد میگیرد که چگونه با عکسالعملهای خود ، اطرافیانش را نسبت به نیازها و خواستهایش آگاه کند . به تدریج که بزرگتر میشود و حواس او رشد مییابند ، یاد میگیرد که چگونه با حرکت دادن دستها و باز و بسته کردن آنها میتواند اشیا را در دست نگه دارد .
اغلب نوزادان در 12 هفتگی قادرند بین حرکات چشم و دستشان ارتباط برقرار کنند . اگر کودک را به پشت روی زمین بخوابانید ، او میتواند دستهایش را بالای سرش نگه دارد و با انگشتانش بازی کند و همچنین اگر روی سینه بخوابد قادر است سرش را بالا نگه دارد و دستهایش را به دو طرف باز کند . در این حالت اگر اسباب بازی کوچکی در اختیار او قرار دهید ، قادر است آن را در دست نگه دارد ، همچنین زمانی که کودک را در آغوش بگیرید و جغجغهای سبک به دست او بدهید ، قادر است با تکان دادن آن صدایش را در آورد ، اما هنوز نمیتواند ارتباطی بین حرکت دستش و صدا برقرار کند . نوزاد در 14 هفتگی ، قادر است اسباببازی را در دستش نگه دارد و با دقت به آن نگاه کند .
نوزاد در حدود 20-18 هفتگی ، میتواند خودش را به سمت اسباببازی بکشاند ، آن را در دست بگیرد و به آن خیره شود . در این مرحلهی سنی او میتواند جغجغهاش را تکان دهد و به طرف دهانش ببرد . او به راحتی اسباببازی را بین دو دستش نگه میدارد و با جابهجا کردن آن در میان انگشتانش سعی میکند ماهیچههای دستش را قوی کند . همچنین میتواند با باز و بسته کردن دستهایش اسباببازی را رها کند و اگر دوباره آن را به دستش بدهید ، دوباره آن را بگیرد .
اگر کودک را در این مرحلهی سنی به پشت بخوابانید ، به راحتی پایش را در دست میگیرد و آن را به دهان میبرد . به عبارت دیگر ، بین حرکت پا و چشمش ارتباط برقرار میکند .
کودک 6 ماهه کنترل بیشتری بر حرکات بدن خود به دست آورده است و میتواند به طور هدفمند بازوها و دستهایش را برای گرفتن اشیا دراز کند . اگر هنگام بازی عروسک او از دستش بیفتد و از محدودهی دیدش دور شود ، از نظر او دیگر عروسک وجود ندارد . در حدود 7-6 ماهگی کودک مینشیند و میتواند در محدودهی اطراف خودش به دنبال اجسام بگردد . همچنین توجه زیادی به اشیای ریز میکند و میتواند با انگشت اشارهاش آنها را نشان دهد . زمانی که کودک شش ماهه توپی را هل میدهد و متوجه چرخش آن میشود ، در حقیقت لذتی از این کار خود میبرد که او را تشویق به تکرار عملش میکند . به تدریج که قدرت و توانایی کودک رشد مییابد ، مهارتهای حرکتی دیگر خود را از طریق بازیهایی که انجام میدهد ، تقویت میکند . این بار او توپ را هل میدهد ، به دنبال آن سینه خیز میرود و دوباره آن را به دست میآورد . زمانی که به نه ماهگی میرسد ، هنوز هم محدودیتهای حرکتی او مانع از فعالیتهای بیشترش میشود . او باز هم باید تلاش کند تا اشیای پیرامونش را به طریقی به دست آورد ، با آنها بازی کند و خصوصیات هر یک را بسنجد . او یاد میگیرد که توپ میچرخد . در این مرحله ، جغجغه صدا تولید میکند و فرفره میچرخد . در این مرحله ، اگر اسباببازیاش را زیر پارچهای پنهان کنید ، با بلند کردن پارچه ، آن را پیدا میکند .
کودک در 12 ماهگی ، قادر است دستش را به اطراف (مبل ، صندلی ، میز ، دیوار و ...) بگیرد و با فشار بر زانوها و پاهای خود بایستد . او به صحبتهای اطرافیانش خوب گوش میدهد و آنچه را که از او میخواهند ، انجام میدهد . اگر مداد شمعی کلفتی به دست او بدهید میتواند با گرفتن انتهای آن خطی بر روی کاغذ بکشد . در حدود 12 ماهگی ماهیچهها و عضلات کودک قدری قویتر شده است و میتواند با پا به توپ ضربهای بزند و با سرعت بیشتری به دنبال وسایل و اسباببازیها برود .
کودک در 18-12 ماهگی با دقت بیشتری به جزییات توجه میکند و کنترل و تسلط بیشتری بر ماهیچهها و حرکات آنها دارد . کودک 5/1 ساله میتواند با تکرار کارها و فعالیتهای اطرافیانش اعمال آنها را تقلید کند . علاقهی شدید کودک به کشف پدیدههای جدید ، دستکاری اسباببازیها و افزایش حرکات بدنی ، موجب رشد حواس پنجگانهی او میشود . در 14 ماهگی از تماشای عکسهای کتابها لذت میبرد . در 14 ماهگی از گذاشتن عروسکها و اسباببازیهایش درون یک سطل یا جعبه لذت میبرد . در 16 ماهگی با کارکرد برخی از اشیا آشنا شده است و میتواند آنها را به کار گیرد . برای مثال، اگر به دست او شانه یا برس دهید ، موهایش را شانه میکند و اگر به دست او قاشق دهید ، آن را به دهانش میبرد .
در 24-18 ماهگی ، کودک از کشیدن و هل دادن چرخ دستی ، ماشین ، کالسکهی عروسکی یا حتی جعبهای چرخدار بسیار لذت میبرد . اگر او را روی سه چرخهی پای کوچکی بگذارید ، میتواند با فشار دادن پاهایش به زمین به خوبی حرکت کند . کودک در این مرحلهی سنی دوست دارد بازی خاصی را چندین باز تکرار کند . برای مثال ، با گذاشتن مکعبها بر روی یکدیگر ، ریختن آنها و چیدن مجدد آنها ، مدتها سرگرم میشود ، یا از مرتب کردن پازلهای درشت (5 تکهای) خیلی لذت میبرد . او ممکن است چندین بار آن را خراب و درست کند و از این کار خود خسته نشود . اگر مداد کلفت یا مداد شمعی به دست او بدهید ، قادر است با گرفتن آن در بین انگشتان سبابه و شست خود بر روی کاغذ خطی بکشد .در 18 ماهگی میتواند بهطور نمادین با اطرافیانش ارتباط برقرار کند و خواستهای خود را به آنها بفهماند . والدین نیز میتوانند از طریق کلمات و نشانههای قراردادی خود با کودکشان رابطه برقرار کنند . او میتواند با تکان دادن لیوانش (حتی لیوان خالیاش) به مادر یا پدرش بفهماند که تشنه است و آب میخواهد و پس از چند ثانیه به آب برسد . بزرگسالان نیز با استفاده از بازیهایی که با کودک انجام میدهند ، میتوانند آموزشهای خود را شروع کنند . برای مثال ، زمانی که مادر کودک را تاب میدهد ، او نیز شروع به پاسخ دادن به رفتارهای مادرش میکند . اگر تاب دادن خیلی با شدت صورت گیرد ، کودک گریه را سرخواهد داد و از این طریق به مادرش میفهماند که آهستهتر تاب بدهد . کودک هنگام تعاملات خود با اطرافیان پی به نکات جدیدی میبرد . برای مثال ، در بازی دالی موشک ، کودک یاد میگیرد که اشیا و افراد دور و برش چند لحظهای مخفی میشوند و سپس دوباره ظاهر میگردند . در 19 ماهگی میتوانند به صورت چهار دست و پا از پلهها بالا برود .
در 20 ماهگی از اسباببازیهایی که صدا دار ، رنگی و قابل جابهجا کردناند ، لذت میبرد . همچنین کودک از 18 ماهگی به بعد شروع به تولید صداهایی از دهان خود میکند . این صداها به صورت هدفمند و همآوا با کلمهی اصلی ادا میشوند . برای مثال : ماما (مامان) ، تو (توپ) ، دَ (دست) و ...
او در عین حال که بسیاری از گفتههای سایرین را میفهمد ، ولی به دلیل عدم رشد کافی اندامهای گویایی هنوز قادر به بیان کلمات و واژگان نیست .
در حدود 21 ماهگی سعی میکند جملههای دو کلمهای بگوید ، مثل: بابارَ (بابا رفت) ، ماما کو(مامان کجاست) و ...
در این مرحلهی سنی کودک از انجام بازیهای تقلیدی لذت میبرد و دوست دارد کارهای دیگران را تکرار کند . برای مثال ، هنگامی که پدر با تلفن صحبت میکند ، او هم با تلفن اسباببازیاش صحبت میکند ، یا به عروسکش شیر میدهد .
کودک در 2 سالگی از تولید صداهای سادهی کودکانه بسیار لذت میبرد . اگر طبلی در اختیار او قرار دهید ، دوست دارد با ضربه زدن به روی آن ، تولید صدا کند یا اگر شیپوری به دست او بدهید ، دوست دارد با دمیدن در آن صدایش را در آورد .
کودک 2ساله از شنیدن داستانهای کوتاه و ماجراهای ساده لذت میبرد و دوست دارد کتابهای عکسدار را ورق بزند و تصویرهای آن را تماشا کند . این علاقه به کتابهای تصویری ، کلمات و جملات برای رشد کلامی کودک بسیار با ارزش است و به او کمک میکند تا با درک و فهم بیشتری به گفتار اطرافیانش توجه کند .
کودک همچنین در سال دوم زندگیاش آگاهی بیشتری نسبت به تواناییها و عملکردهای خود کسب کرده است و میتواند فنجان کوچک خود را در دست بگیرد و قاشق را به دهانش ببرد .
کودکان 3-2 ساله ، از انجام انواع بازیهای گوناگون لذت میبرند . آنان با پرورش تواناییهای مختلف خود در صدد کنترل اندامها و تسلط بر محیط و پدیدههایش بر میآیند . سه چرخههای کوچک پدال دار ، ضربه زدن به توپ با پا ، بالا رفتن از پلهها ، میز و صندلی را به راحتی انجام میدهند . دویدن و پریدن از فعالیتهای جسمانی مورد علاقهی آنهاست . بازیهای ساختنی و سرهم کردنی را با مهارت بیشتری انجام میدهند . میتوانند با گذاشتن 6 یا 7 مکعب بر روی هم برجی بسازند . این کارها همگی موجب تقویت مهارتهای عضلههای آنها میشود . زمانی که مداد شمعی به دست میگیرند ، آن را بین دو انگشت شست و سبابهی خود قرار میدهند . رنگها و اشکال گوناگون را به خوبی تشخیص میدهند و اگر اسم رنگها یا اشکال را با آنها تمرین کنند ، میتوانند آنها را شناسایی کنند . نخ کردن مهرههای درشت را نیز دوست دارند ، این کار موجب تقویت ماهیچههای کوچک دستهایشان میشود .
کودک 5/2 ساله از کشیدن برس آب رنگ بر روی کاغذی بزرگ لذت میبرد . او میتواند با ترکیب کردن رنگهای گوناگون ، رنگهای جدیدی بسازد .
از این مرحلهی سنی به بعد است که کودک سعی میکند با پرسیدن سوالهای بیشمار و متنوع دربارهی پدیدههای اطرافش ، اطلاعاتی کسب کند ، قدرت تجسم و خلاقهی او نیز به تدریج قویتر میشود و میتواند با انجام بازیهای نمایشی گوناگون نقشهای زیادی بازی کند .
از آنجا که کودک 3 ساله هنوز ناتوان از خواندن است ، از مشاهدهی عکسهای کتاب ، مجلهها و روزنامهها لذت میبرد . از تکرار کارها و فعالیتهای اطرافیانش خوشش میآید . دوست دارد ظرف بشوید، اتاق جارو کند ، غذا بپزد و ... از این طریق کودک یاد میگیرد که دنیا را از دید آنان نگاه کند .
کودکان 5-4 ساله از رشد جسمانی بسیار خوبی برخوردارند . آنان در طی سال چهارم زندگیشان شیوههای گوناگون اجتماعی شدن را یاد میگیرند . بازیهای گروهی ، بازی در محیط باز و بازی در زمین بازی را بسیار دوست دارند . شخصیت آنها روز به روز پیچیدهتر میشود و نیاز به صحبت کردن ، برنامهریزی ، همکاری و تبعیت از قوانین در آنها شکل میگیرد .
کودک چهار ساله میتواند بر روی یک خط ، با حفظ تعادلش راه برود . او اکنون با مهارت و تسلط بیشتری میدود . پلکان را یکی یکی به حالت ایستاده و روان بالا میرود . پریدن از فاصلهی کوتاه را دوست دارد . به راحتی سه چرخه را پا میزند و در گوشهها دور میزند . بازیهای خیالی از مورد علاقهترین بازیهای این دورهی سنیاند . از این که مدتها نقش یک قهرمان و یک ماجراجو را بازی کند ، بسیار لذت میبرد .
در انجام بازیهای ساختنی تبحر و مهارت زیادی یافته است ، قیچی را به راحتی به دست میگیرد ، قطعههای پازلهای ریز را با حوصله کنار هم میگذارد و میتواند با سرهم کردن آجرهای خانه سازی (لگو) خانهای کوچک برای بازی بسازد . خمیر بازی و بازی با گل رس را دوست دارد و میتواند اشکال سادهای بسازد .
از شنیدن ماجراها و داستانهای کودکانه لذت میبرد و با دقت بیشتری موضوع داستان را دنبال میکند. نقاشی و رنگآمیزی ، بخشی از سرگرمیهای روزانهی اوست . از نواختن سازهای کودکانه خوشش میآید و میتواند شعرهای ساده را حفظ کند .
مهارتهای کلامی این گروه از کودکان بسیار رشد یافته است و میتوانند با تسلط بر موضوع ، داستان و ماجرایی را تعریف کنند . آنها از شنیدن معما ، لطیفه ، ضربالمثل و حکایت لذت میبرند . هنگام انجام بازیهای گروهی دوست دارند هر یک نقش خاص را به عهده بگیرند . از کنجکاوی ، کشف و یافتن پاسخهای علمی ساده نیز بسیار خوشحال میشوند .
کودکان 7-6 ساله ، هر روز ارتباط بیشتری با یکدیگر برقرار میکنند و از بازیهای خیالی (مامان بازی، معلم بازی ، فروشگاه بازی و ...) و پذیرش نقشهای گوناگون لذت میبرند . از انجام بازیهای گروهی (گرگم به هوا ، قایم باشک ، وسطی و ...) استقبال میکنند ، ولی هنوز علاقهای به مسابقههای ورزشی ندارند ، زیرا تحمل شکست و باخت را هنوز در خود حس نمیکنند . در این گروه سنی از کودکان ، دخترها و پسرها علاقهي زیادی به بازیهای مشترک هر دو جنس دارند و برایشان تفاوت نمیکند که هم بازی آنها پسر است یا دختر .
نقاشیهای آنها از زیبایی و ظرافت بیشتری برخوردار شده است و میتوانند دربارهی آن چه کشیدهاند ، صحبت کنند . از گفتن و شنیدن حکایتهای ساده و ماجراهای روزانه لذت میبرند و دوست دارند با تکرار و شنیدن یک داستان آن را کاملا بفهمند .
طناببازی ، سرسره بازی ، تاب بازی ، بازی با الاکلنگ ، بالا رفتن از نردبان طنابی و ... را با تسلط و مهارت بیشتری انجام میدهند . از اکتشافات و یافتن رازهای طبیعت بسیار لذت میبرند و دوست دارند آزمایشهای سادهی اجسام را انجام دهند . از موسیقی و نواختن آهنگهای سادهی کودکانه لذت میبرند.
توانایی یادگیری کودک خردسال و پیش دبستانی بیشتر و سریعتر از سالهای دیگر زندگی اوست . اگر بتوان محیطی سرشار از سرگرمیهای متنوع و محرکهای لازم برای کودک فراهم کرد ، میتوان او را با موضوعهای جالبی نیز آشنا ساخت . در این خصوص نقش والدین و مربیان کودک در ایجاد فرصتهای یادگیری انگیزه ، راهنمایی و هدایت کودک برای فراگیری مهارتهای جدید و انجام بازیهای خلاق بسیار مهم و اساسی است .
انواع بازیهای کودکان
بازی ، وسیلهای ارتباطی برای کودک است . کودک از طریق بازی نقاط ضعف و قوت خود را میشناسد ، شیوهی تعامل با همسن و سالانش را یاد میگیرد ، روشهای سرپیچی یا اطاعت از قوانین را تمرین میکند و احساسات و عواطف گوناگون را میآزماید . انواع بازیهای کودکان عبارتاند از : (همان منبع)
● بازیهاس پر جنب و جوش
این گروه از بازیها موجب رشد حرکتی – جسمانی کودکان میشود . آنها در حین انجام این بازیها از سر ، بدن ، دست و پای خود استفاده میکنند ، میایستند ، میدوند ، از پلکان یا طناب بالا میروند ، به توپ ضربه میزنند ، توپ را میگیرند و ... این بازیها همچنین برای پرورش هماهنگی بین اندامهای مختلف بدن بسیار مفیدند .
● بازیهای اکتشافی
اینگونه بازیها به طور معمول از سنین 3 ماهگی با بازی با انگشتان آغاز میشود و برای هماهنگی بین چشم و فعالیتهای دستی بسیار سودمندند . از آنجا که کودک دوست دارد اشیای اطرافش را در دست بگیرد و آنها را مدتی در دستهایش بچرخاند ، نگهدارد ، صدایش را در آورد ، بو کند و به دهان ببرد ، میتواند موجب تقویت حواس پنجگانهی کودک شود .
●بازیهای تقلیدی
نوزادان و کودکان خردسال از طریق الگوبرداری از رفتارهای نزدیکان و تکرار کارهای آنان ، به ویژگیهای ارتباطات و تعاملات بین افراد پی میبرند . بازیهای تقلیدی بازیهایی است که کودک از طریق مشاهدهی اعمال دیگران و تشخیص نمادها آن را یاد میگیرند و تکرار میکنند . برای مثال ، کودک بعد از یک بار رفتن به کتابخانه با والدینش و مشاهدهی کارها و رفتارهای کتابدار ، میتواند به راحتی نقش یک کتابدار را بازی کند و با دوستان و همسن و سالانش بخش نمایش از یک کتابخانه را صحنه سازی کنند . کودک بازیهای تقلیدی را زود فرا میگیرد . در حقیقت از همان ماه اول زندگی میتواند با تقلید از حرکات صورت پدر و مادرش (بیرون آوردن زبان ، اخم کردن ، دهان باز کردن و ...) این گونه بازیها را یاد بگیرد .
بازیهای تقلیدی ، انعکاسی است از آنچه کودک در اطراف خود میبیند و میشنود . والدین و مربیان چنانچه قصدشان پرورش مهارتهای اجتماعی گوناگون کودک است ، میتوانند با ارایهی الگوها و رفتارها و رفتارهای افراد مختلف جامعه ، کودک را با نقشها ، وظایف ، مناسبات و روابط بین افراد آشنا سازند .
● بازیهای ساختنی
بازیهای ساختنی موجب تقویت مهارتهای ذهنی و قوهی خلاقهی کودک میشوند . او یاد میگیرد که چگونه با روی هم گذاشتن مکعبها ، مهرهها ، کارتها و ... خانه و برجی بسازد . او از طریق سر هم کردن ماکتها و اجزای مختلف اسباببازیهایش میتواند قدرت شناخت خود را بالا ببرد .
کودک از طریق ساختن و پرداختن وسایل بازیاش نه تنها یا میگیرد که دستهایش را چگونه به کار ببرد ، بلکه یاد میگیرد که چطور ببیند و دقت کند .
● بازیهای نمایشی
کودک از طریق مشاهده و تقلید شروع به کشف موقعیتها و شرایط گوناگون میکند . او به تدریج استعدادها و قابلیتهای خودش را بهتر میشناسد و یاد میگیرد چگونه باید با دیگران رفتار کند . نقش بازی کردن شاید به حداقل امکانات احتیاج داشته باشد . برای مثال ، کودک میتواند تنها با یک کلاه نقش یک پلیس ، یک پزشک یا یک پرستار را بازی کند . بازیهای نمایشی فرصتی به کودکان میدهند تا با دقت به افراد و حرکات آنها توجه کنند و با استفاده از قدرت خلاقه و ابتکاریشان تغییراتی در آنها ایجاد نمایند . این بازیها موجب آگاهی اجتماعی کودکان میشود .
● بازیهای با قاعده
این بازیها به کودکان حس مشارکت ، همکاری ، همدلی ، نوع دوستی و پیروی از قوانین بازی را یاد میدهند . بیشتر کودکان از سنین 5 سالگی به بعد – یعنی زمانی که کودکان بازی در گروههای کوچک را شروع میکنند – به انجام این نوع بازیها میپردازند . کودکان بزرگتر که تحمل پذیرش شکست و باخت را دارند ، به بازیهای تیمی – ورزشی میپردازند .
● بازیهای خیالی
همچنان که توانایی پاسخگویی نمادین کودک به محرکات بیرونی گسترش مییابد ، به تدریج به بازیهای خیالی روی میآورد که به نوبهی خود موجب رشد قوای ذهنی کودک میشود . در اینگونه بازیهای پیچیده ، کودک طرح بازی خاصی را در ذهن خود مجسم میکند ، نقش افراد را میآفریند و افکار و احساسات خود را دربارهی دنیای پیرامونش به آنها منتقل میکند . کودک از طریق این خیالپردازیها سعی میکند پیامدهای رفتاری خود را بهتر بشناسد . رایجترین موضوعهایی که کودکان برای انجام بازیهای خیالیشان انتخاب میکنند ، ماجراهای مرتبط با خانواده است .
نقشهایی که کودک در بازیهایش انتخاب میکند ، میتواند افکار و حالات احساسی گوناگون او را بازگو کند . گروهی از نقشها مربوط به وظایف افراد است ، برای مثال ، ماشین بازی نیاز به مسافر و راننده دارد و پذیرش نقش مادر ، پدر و کودک در خانواده به برداشتهای کودک از رفتارها و عکسالعملهای آنان در خانواده ارتباط مییابد . کودکان همچنین نقشهای شخصیتهای گوناگون اجتماع ، اعم از پرستار ، آموزگار و ... را از طریق اطرافیان ، کتابها ، مشاهدهی فیلم و ... در ذهن خود بازسازی میکنند . بازیهای مرتبط با این نقش ، قدرت خلاقیت بیشتری طلب میکند تا بازیهایی که از زندگی روزانهی خانوادگی سرچشمه میگیرند . در حدود 5-4 سالگی ایدههای کودکان دربارهی بازیهای اجتماعی و تقلید از نقشهای اجتماعی رشد چشمگیری پیدا میکند .
منبع: مجلهی پیوند
نظرات شما عزیزان: